اوراق بهادار

اوراق بهادار


برش هایی از خوشبختی من و اچ بی

آخرین مطالب
  • ۲۴ اسفند ۹۴ ، ۱۳:۴۴ قول

ما شدیم

شنبه, ۱۱ آبان ۱۳۹۲، ۰۲:۲۹ ب.ظ
آقای پیر مثل همه ی آقایان هم لباسش چای را هورت میکشید و شمرده شمرده صحبت میکرد. جای کسره بعضی حروف فتحه میگذاشت و به خانم ها که میرسید با گل قالی صحبت میکرد. اتاقش بوی گلاب میداد و تمام زمین با فرش پوشانده شده بود طوری که هیچ درزی لخت نبود. حاج آقا به گفته ی اچ بی با بقیه فرق داشت و برای من هم اینطور بود. او وکیل ما بود و ما زوجه ای که آمده بودیم شرعا زن و شوهر شویم که شدیم. سه روز نفس گیر و خاطره انگیزم با صبح شنبه ای که بوی باران میداد تمام شد اما این پایان شروع شیرینیست برای فصل دوم از دوستی ما
نامزدی
۹۲/۰۸/۱۱ موافقین ۰ مخالفین ۰
اچ بی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی