اوراق بهادار

اوراق بهادار


برش هایی از خوشبختی من و اچ بی

آخرین مطالب
  • ۲۴ اسفند ۹۴ ، ۱۳:۴۴ قول

قول

دوشنبه, ۲۴ اسفند ۱۳۹۴، ۰۱:۴۴ ب.ظ

وبلاگم مرا یاد متروی تهران- کرج می اندازد. تازه رفته بودیم کرج و من هنوز به دویدنها و لای در گیر کردنها و بوی عرق و نگاههای خیره و لبخندهای غریب و دوباره دویدن ها و ... عادت نکرده بودم. بین همه ی این فشارهای صوتی و تصویری و بودار یک چیز برایم پر بود از جذابیت! قصه ی آدمها.

شروع کردم به نوشتن گاه و بیگاه از قصه ی خودم با موضوع ِ قرمز ِ اچ بی و فکر کردم که با نوشتن برای دوست داشتنمان سند منگوله دار صادر میکنم و البته که کردم. مینوشتم و اچ بی میخواند و همین خواندن، همین حرکت مردمک چشمهایش مرا به نوشتن علاقه مند کرد. حالا بیشتر از چهارسال از اولین نوشته های قرمزم میگذرد  و من این روزها دیگر نمیتوانم به ننوشتن فکر کنم. اچ بی کنارم است و من بیشتر از همه زندگی ام پر از آرامشم. آرامشی که انگار کلماتم را صیقل میدهد و همه شان را یک دست و یک شکل و یک معنی کنار هم ردیف میکند و اینطور میشود که من پر میشوم از تکرار هجمی از تکه تکه های زندگی اینبار نه فقط قرمز که آبی و زرد و صورتی و سبز و بنفش. رنگی رنگی مثل خود ِ خود زندگی با ریتمی تکراری و دلنشین.

اینها را نوشتم که خودم را بعد از هربار مرورش شرمنده کنم. نوشتم که قولی باشد به خودم برای بیشتر نوشتن. یک هفته دیگر مانده تا سال دیگر. سالی که قرار است به خوبی همین امسال باشد اما "من" اش کارهایی که دوست دارد را بیشتر و جدی تر دنبال کند.

برای چشمهای همیشه همراه: برای تو مینویسم حتی اگر "تویی" در نوشته ها نباشد پس لطفا کنارم باش بیشتر از همیشه.

۹۴/۱۲/۲۴ موافقین ۰ مخالفین ۰
اچ بی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی