نشان
دوشنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۲، ۱۲:۲۰ ب.ظ
مامانی از قد و بالایم پرسیده و اصلیت و نژادم. از سفر که
برگردند آستینهایش را برای نوه ی دومش بالا میزند و میآیند تا من لرزان و سرخان
برایشان شربت پرتقال و لیمو بیاورم و گوشه ای بنشینم تا بزرگترها دستهایمان را در
دست هم بگذارند.
در روزهایی که خورشید از همیشه به زمین نزدیکتر است حس انسان
جامدی را دارم که گهگاهی تصعید میشود و چرخی در آسمانها میزند. انتخاب انگشتری که
به نشان دوست داشتن او که دوستش داری در دستت میرود انتخاب شیرینی است.
در هفدهمین
روز از اولین ماه تابستان نشان دوست داشتنمان را انتخاب کردیم :)
۹۲/۰۴/۱۷