اوراق بهادار

اوراق بهادار


برش هایی از خوشبختی من و اچ بی

آخرین مطالب
  • ۲۴ اسفند ۹۴ ، ۱۳:۴۴ قول

فکر لعنتی!

دوشنبه, ۶ خرداد ۱۳۹۲، ۰۶:۱۴ ق.ظ
چراغهای اتاق که خاموش میشد فکر لعنتی از زیر پاهام میخزید و دور سرم میچرخید. بغض میکردم و با گریه میرفتم پیش مامان و با هق هق بهش میگفتم "اگه تو بمیری من چه کار کنم"! مامان آروم و منظم میزد پشتم و میگفت " پیش پیش پیش" یا شاید هم میگفت " کیش کیش کیش" و فکر لعنتی از همون راهی که اومده بود برمیگشت.

 سه ساعتی میشد که چراغهای اتاقم خاموش بود. خواب بودم که فکر لعنتی بعد از سالها برگشت و اومد زد روی شونه م و بیدارم کرد و مستقیم رفت تو سرم و با صدای لرزون گفت "اگه اچ بی بمیره چه کار میکنی؟". نمیتونستم برم بغل مامان و از مامان بپرسم. اچ بی هم حتما اون موقع شب خواب بود. نشستم و گذاشتم که اشک از توی چشمهام قل بزنه و بیرون بریزه. گفتم میرم تیمارستان! فکر گوش تیز کرد و جواب رو که شنید، خزید و از زیر در بیرون رفت. میترسم امشب هم بیاد سراغم. کاش اچ بی بود تا آروم و منظم میزد پشتم و میگفت "پیش پیش پیش" و فکر لعنتی رو کیش میکرد.
۹۲/۰۳/۰۶ موافقین ۰ مخالفین ۰
اچ بی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی