اوراق بهادار

اوراق بهادار


برش هایی از خوشبختی من و اچ بی

آخرین مطالب
  • ۲۴ اسفند ۹۴ ، ۱۳:۴۴ قول

تولدی تلخ و شیرین

يكشنبه, ۲۸ آبان ۱۳۹۱، ۱۱:۵۷ ق.ظ
مامانبزرگ خیلی چروک شده. پوستش به شفافی پوست نوزاد نیست اما به همان اندازه نازک و چروک است. حالا دیگر نیازی نیست ازش دور شوم تا بین انگشت شست و سبابه­ ام جا شود. حالا در یک متری­ اش هم که هستم او را در بین انگشتهایم جا میدهم. چهار سال پیش بود که یک روز از خواب بیدار شد و تصمیم گرفت کل راه زندگی­ اش را وارونه برود. از دعواها و کل کل هایش با شوهری که خیلی وقت بود رفته بود شروع کرد. ما کم کم کوچک شدیم و شیطنتهایمان زیاد شد. کم کم دیگر ما را ندید و نشناخت. حق داشت! ما هنوز به دنیا نیامده بودیم. چند روز پیش گفت که زایمان کرده. زایمانی که سخت و جانکاه بوده و دیگر جانی در بدنش نگذاشته. او دارد به عقب برمیگردد و من در انتظار تولدش هستم. تولدی دوباره با پوست چروک اما شفاف. تولدی تلخ برای ما ولی شیرین برای او...
۹۱/۰۸/۲۸ موافقین ۰ مخالفین ۰
اچ بی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی