اوراق بهادار

اوراق بهادار


برش هایی از خوشبختی من و اچ بی

آخرین مطالب
  • ۲۴ اسفند ۹۴ ، ۱۳:۴۴ قول

حق از نگاه ِ یک بی منطق!

يكشنبه, ۲۳ بهمن ۱۳۹۰، ۱۰:۰۱ ق.ظ
دوپای دل نازکی هستم! جانداری به غایت حساس (!) تاب ِ شنیدن آهی که از درد است و دیدن نگاهی که پر از التماس است را ندارم. کافیست شیطان در نگاهش التماس بریزد و با سری کج به چشمانم زل بزند در این هنگام است که با بیتابی و در راستای اثبات بی گناهی اش سخنها میگویم! مهربان نیستم و هرکس اینچنین خطابم کرده در مراوداتش با این حقیر به فقدان این فضیلت در وجودم پی برده! شاید "دل نازک ِ بی منطق" بهترین وصف این بخش وجودیم باشد!
 .
.
روز پنجشنبه در راستای سوختگیری و این حرفا روزنامه همشهری خریدم و نیت کردم از یه سطر هم نگذرم! به ضمیمه کوفتیش که رسیدم حاضر بودم کفاره بدم و مطلبی که از شکنجه گاه ساواک نوشته بود نخونم اما حس خود آزاری تو وجودم به موهای راست شده بدنم دهن کجی کرد و کاری کرد که علاوه بر روزنامه به سایت این موزه هم سر بزنم و یه بازدید مجازی هم از موزه داشته باشم!! در مطلبی که  تو روزنامه بود نوشته بود از بازدیدکنندگان حقیقی در پایان با کیک و ساندیس پذیرایی میشه اما من تو دنیای مجازی از این یه قلم سودی هم که این موزه ممکن بود برام داشته باشه بی نصیب موندم! بگذریم از کی و چی و کجا که خارج از حیز تحریر و مرزبندی حقوق بیان است اما به شدت عصبانی بودم! 

باهاش پیامکی نشستم دور میز گرد و کمی درباره حسم صحبت کردم و خالی شدم. همون روز تو ملاقات حضوریمون اچ بی جان خاطره ای تلخ از صبحش و در بهشت زهرا تعریف کرد که شخصی با بی نزاکتی تمام توهینی روا داشته بود که باز تحریر اینم خارج از حوصله این سطوره و ایشون هم در راستای فعالیت در جبهه های حق بر باطل حرکتی بسیار ظریف انجام داده بود و خلاصه ادای احترامی کرده بود به حرمتی که مورد بی حرمتی واقع شده بود.

بعد از ظهر اون روز بعد از ملاقات حضوری  و حین عزیمت به منزل، در مترو شاهد صحنه گیس و گیس کشی شدم که پایان دلخراشی داشت! یه پسر بچه 12، 10 ساله با یه دختر (خانم) 27،28 ساله سر جای نشستن دعواشون شده بود و بزن بزن میکردن و مادر اون پسر بچه هم فقط جیغ میزد! آخر سر یه گوشه از لب پسربچه هم زخم شد و رنگ قرمز خون دل طرف دعوا رو به رحم آورد! 

آدمهای تو شکنجه گاه، مرد بی ادب تو بهشت زهرا و پسربچه تو مترو همه و همه یه ویژگی داشتن اونم اینکه یه قدرت مقابلشون بود! این قدرت گاهی با وسایل شکنجه گاهی با حرف منطقی و گاهی با یه کفش پاشنه بلند که کمک میکنه طرف یه 20 سانت ازت بالاتر باشه، جلوت قد علم میکنه ! 

اگه کسی جلوی یه رژیم و حکومت در میاد، اگه کسی به واسطه محیطی که توش بزرگ شده معنای ادب رو نمیدونه و اگه کسی با زور بازوش میخواد صاحب جا بشه هیچ کدوم دلیل نمیشه که لایق باشه واسه اعمال قدرت ما! جنگ عادلانه ای نیست به خدا! بهتره یه جاهایی بگذریم از یه سری از خطاها ! 
۹۰/۱۱/۲۳ موافقین ۰ مخالفین ۰
اچ بی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی